۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

دروغ بزرگ

روزا بالا و پایین دارن، هفته‌ها بالا و پایین دارن، ماهها بالا و پایین دارن... زندگی‌ بالا و پایین داره. امروز به طور مشخص از اون روزای بالای زندگی‌ من نیست. صبح که از خواب بیدار میشی‌ تازه متوجه میشی‌ که همهٔ اونایی‌ که توی خواب دیدی خواب نبودن و همشون اتفاق افتادن.
طبقه بندی کردن اصلاً کار راحتی‌ نیست به خصوص که در مورد آدما باشه. اصولا کی‌ صلاحیتش رو داره که آدما رو توی دسته‌های گوناگون و رنگارنگ قرار بده. با این وصف می‌شه گفت یک دسته از آدما اونایی‌ هستن که وقتی‌ یا علی‌ رو گفتن با صداقت هر چه تمامتر تا آخرش همراهت هستن و دسته دیگه اونایی‌ که صداقت رو با سین مینویسن، حساب می‌کنن و همش در حال سبک و سنگین کردن هستن، و در انتها وقتی‌ که دیگه کاربردی برات وجود نداشت مثل یه دستمال مستعمل که حتی خودت هم حاضر نیستی‌ دیگه استعمالش کنی‌ به دورت میندازن...
برای اونایی‌ که هنوز به عشق و عاشقی اعتقاد دارن متأسفانه اخباری نه بسیار مسرت انگیز دارم: همش دروغه، همش کشکه، همش به فناست...مثل داستان بابا نوئل میمونه که باهاش سر بچه‌ها رو چند سالی‌ گرم می‌کنن، سر ما رو هم کلاهی گشاد گذاشتن...همش حساب و کتاب و اینه که چقدر به درد بخور هستی‌ و به محض اینکه دیگه نیازی بهت نباشه، باید جول و پلاست رو جمع کنی‌ و بری. هر چی‌ زودتر متوجه اینا بشی‌ و هر چی‌ زودتر دست از گول زدن خودت برداری راحتتر زندگی‌ خواهی‌ کرد و خوشبختی رو در خودت جستجو خواهی‌ کرد نه در دیگری و رابطه با دیگری... این هم باید سالها طول می‌کشید تا به این راز دست پیدا کنم...ولی‌ عیب نداره، میگن هر وقت ماهی‌ رو از آب بگیری تازه است.

هیچ نظری موجود نیست: